
عطار
بخش ۲۸ - در بیان آنکه حقیر داشتن نباید
۱
چار چیز آمد بزرگ و معتبر
مینماید خُرد لیکن در نظر
۲
زان، یکی خصمست و دیگر آتش است
باز بیماری کزو دل ناخوش است
۳
چارمین دانش که آراید تو را
این همه تا خرد ننماید تو را
۴
هرکه در چشمش عدو باشد حقیر
از بلای او کند روزی نفیر
۵
ذرهای آتش چو شد افروخته
بینی از وی عالمی را سوخته
۶
علم اگر اندک بود خوارش مدار
زانکه دارد علم قدری بیشمار
۷
رنج اندک را بکن غمخوارگی
ورنه بینی عجز در بیچارگی
۸
دردسر را گر نجوید کس علاج
خوف آن باشد که بد گردد مزاج
۹
باش از قول مخالف بر حذر
پیش از آن کز پا درآیی ای پسر
۱۰
آتش اندک توان کشتن به آب
وای آن ساعت که گیرد التهاب
تصاویر و صوت

نظرات