
عطار
بخش ۳۲ - در بیان چار چیز که بازگردانیدن آنها محالست
۱
چارچیز است آنکه بعد از رفتنش
از محالات است باز آوردنش
۲
چون حدیثی رفت ناگه بر زبان
یا که تیری جست بیرون از کمان
۳
باز چون آری حدیث گفته را؟
کس نگرداند قضای رفته را
۴
باز کی گردد چو تیر انداختی؟
همچنین عمری که ضایع ساختی
۵
هرکه بی اندیشه گفتارش بود
پس ندامتهای بسیارش بود
۶
تا نگفتی میتوانی گفتنش
چون بگفتی کی توان بنهفتنش؟
۷
عمر را میدان غنیمت هر نفس
چون روَد دیگر نیاید باز پس
۸
هیچ کس از خود قضا را رد نکرد
هر که راضی از قضا شد بد نکرد
۹
هر که میخواهد که باشد در امان
مُهر میباید نهادن بر دهان
۱۰
میسزد گر عمر را داری عزیز
چون رود پیشش نخواهی دید نیز
نظرات