
عطار
بخش ۴۴ - در بیان آنکه خواری آورد
۱
چند خصلت آورَد خواری به روی
با تو گویم گر همی گویی بگوی
۲
اول آن باشد که مانند مگس
مردْ ناخوانده شود مهمانِ کس
۳
هرکه مهمان با کسی ناخوانده شد
نزد مردم خوار و زار و رانده شد
۴
دیگر آن باشد که نادانی رود
کدخدای خانهٔ مردم شود
۵
کار کردن بر حدیث آن دو مرد
کز پی جهلند دایم در نبرد
۶
هر که بنشیند زبر دست صدور
گر رسد خواری به رویش نیست دور
۷
نیست جمعی را چو بر قول تو گوش
صد سخن گر باشدت یک را مگوش
۸
حاجت خود را مخواه از دشمنان
زین بتر خواری نباشد در جهان
۹
از فرومایه مراد خود مجوی
تا نیاید مر ترا خواری به روی
۱۰
با زن و کودک مکن بازی هلا
تا نگردی خوار و زار و مبتلا
نظرات
شهروز انصاری
فرهود