عطار

عطار

بخش ۷۱ - در بیان تجرید و تفرید

۱

گر صفا می‌بایدت تجرید شو

گر خرد داری ز اهل دید شو

۲

ترک دعوی هست تجرید ای پسر

فهم کن معنی تفرید ای پسر

۳

اصل تجریدت وداع شهوتست

بلکه کلی انقطاع لذتست

۴

گر دهی یکبار شهوت را طلاق

آن زمان گردی تو در تفرید طلاق

۵

گر تو ببریدی ز موجودات امید

آنکه از تجرید گردی مستفید

۶

اعتمادت چون همه بر حق بود

آن دمت تفرید جان مطلق بود

۷

ترک دنیا کن برای آخرت

وز بدن برکش لباس فاخرت

۸

گر بیابی از سعادت این مقام

صاحب تجرید باشی والسلام

۹

گر ز عقبی دست شویی بهر حق

دان که از تفرید گیرندت سبق

۱۰

رو مجرد باش دایم فرد باش

تا به هر فرقی نشینی گرد باش

۱۱

گرد کبر و عجب و خودرایی مگرد

قدر خود بشناس و هر جایی مگرد

۱۲

هر که گرد کورهٔ انگِشت گشت

جامه از دودش سیاه و زشت گشت

۱۳

وانکه با عطار می‌گردد قریب

او همی‌یابد ز بوی خوش نصیب

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
تنها
۱۳۸۹/۰۹/۱۲ - ۰۳:۱۸:۱۰
خوب
user_image
بهنام اعظمیان
۱۴۰۳/۰۳/۲۰ - ۱۹:۵۰:۳۷
در مصرع دوم به جای «طلاق» به نظرم  «لاق» به معنای لایق و شایسته باید نوشته بشه آهنگ شعر هم درست تر میشه