
عیوقی
بخش ۴۲ - شعر گفتن گلشاه
۱
کزین پس ایا دل به دنیا مناز
که عزش عذابست و نازش نیاز
۲
دو سرو سهی را به یک بوستان
بپرورد در شادکامی و ناز
۳
ابی آن که ز آن هر دو آمد گناه
ز یک دیگرانشان جدا کرد باز
۴
ایا ورقه دوری تو از یار خویش
شدم بی تو کوتاه عمری دراز
۵
مرا گفته بودی که آیم برت
شدی از برم باز نایی تو باز
۶
قضا تا در مرگ تو باز کرد
به خود بر در غم نکردم فراز
۷
به نزد تو خواهم همی آمدن
مرا هم بر جای خود جای ساز
تصاویر و صوت

نظرات