باباافضل کاشانی

باباافضل کاشانی

غزل شمارهٔ ۱

۱

ای پریشان کرده عمدا، زلف عنبربیز را

بر دل من دشنه داده غمزهٔ خونریز را

۲

شد فروزان آتش سودایت اندر جان و دل

درفکن در جام بی‌رنگ آب رنگ آمیز را

۳

می پیاپی، بی محابا ده، میندیش از حریف

یاد می‌دار این دو بیت گفته دست‌آویز را

۴

گر حریفی از دمادم سر بپیچاند رواست

بر کف من نه، که پور زال به شبدیز را

۵

جان من می را و قالب خاک را و دل تو را

وین سر طناز پر وسواس تیغ تیز را

تصاویر و صوت

دیوان حکیم افضل الدین محمد مرقی کاشانی (بابا افضل) از انتشارات اداره فرهنگ و هنر کاشان به مناسبت دهمین سالگرد انقلاب شاه و مردم - افضل الدین محمد مرقی کاشانی (بابا افضل) - تصویر ۲۹۴

نظرات

user_image
حامد میساقی مکوند
۱۳۹۲/۰۳/۲۸ - ۰۱:۵۷:۳۷
کوتاه بودن این غزل ومطلب را رساندن یک حسن است و همچنین دارای قافیه های تقریبا قافلگیرکننده می باشد مانند عنبربیز
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۳/۲۸ - ۰۳:۲۳:۳۴
درود به مکوند
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۳/۲۸ - ۰۳:۲۹:۰۱
عنبر پارسی است و نگارش ان انبر است اما چون با انبر که نوعی گازانبر است غلت می شود همان نگارش با عین ان را هنوز بکار می برند
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۳/۲۸ - ۰۳:۳۵:۳۴
دمادم اسم است نه ستا( صفت) اینجا و ان گونه ای باده نوشی است که باده را اشام اشام و جرعه جرعه می گسارند
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۳/۲۸ - ۰۳:۴۱:۵۶
بر کف من نه که پوهر زال به شبدیز را یعنی چنانچه شبدیز اسب نژاده نامدار ایرانی شایسته رستم است جام می هم در کف من مانند شبدیز به زیر رستم است چامه گو بازی نغزی هم کرده و ان اینکه شبدیز نام اسب خسرو پرویز بوده است و سیاه بوده نه رستم که اسب سپیدی داشته است رخش نام اگر تاویل و زند بنویسیم بر ان باید گفت بابا افضل می گوید چنانچه این شبدیز ان رخش نیست این باده هم ان باده نیست !