
باباافضل کاشانی
غزل شمارهٔ ۳
۱
دارم دلی مخاطره جوی بلا پرست
سرگشته رایِ گم شده عقلِ هوا پرست
۲
با درد و غم به طبع، چو یاری وفا نمای
با جان خود به کینه، چو خصمی جفا پرست
۳
سعیَم هبا شده است و طلب بیهده، از آنک
بیهوده جوی شد دل و دیده هوا پرست
۴
ممکن که من نه آدمیام، ز آنکه آدمی
یا بت پرست باشد و یا بس خدا پرست
تصاویر و صوت

نظرات
***
***