
باباافضل کاشانی
رباعی شمارهٔ ۱۵۹
۱
ای آن که شب و روز خدا می طلبی
کوری گرش از خویش جدا می طلبی
۲
حق با تو به صد زبان همی گوید راز:
سر تا قدمت منم، که را می طلبی؟
نظرات