باباطاهر

باباطاهر

دوبیتی شمارهٔ ۲۳

۱

ز دست دیده و دل هر دو فریاد

که هر چه دیده بیند دل کند یاد

۲

بسازم خنجری نیشش ز پولاد

زنم بر دیده تا دل گردد آزاد

تصاویر و صوت

باباطاهر عریان همدانی عارف نیمه اول قرن پنجم به اهتمام دکتر جواد مقصود - جواد مقصود - تصویر ۲۰
دیوان کامل بی نظیر باباطاهر عریان همدانی ۱۳۱۱ - باباطاهر عریان - تصویر ۳۳
سید جابر موسوی صالحی :

نظرات

user_image
محسن اعلا
۱۳۹۱/۰۹/۰۳ - ۰۸:۵۷:۳۲
این دوبیتی مشهوربسیارجذاب و پرکشش است.حدیث دل را بیان می کند.بازبانی ساده و لبریزاز عاطفه.اهل دل را از خود سرمست می سازد.
user_image
سجّاد
۱۳۹۱/۱۱/۲۴ - ۱۲:۳۱:۰۴
سلامدوستان، به نظر من، شعر زیر نیز به صورت صریح تر به مقصود جناب باباطاهر اشاره دارد.اندر پس نقاب فریبنده اش ببینافعی و گرگ و خوک نشستند در کمینیک تیر سمی است که آید به چشم توکاز عرش می‌کشاندت تا قعرۀ زمین
user_image
ابراهیم
۱۳۹۲/۰۱/۲۷ - ۰۹:۱۶:۴۷
سلام دوستان عز
user_image
عباس
۱۳۹۲/۰۷/۲۷ - ۰۳:۴۰:۰۱
افتخار ما همین عزیزان هستندازشماهم ممنون بابت این سایت بسیار زیبا
user_image
سهیل
۱۳۹۵/۰۵/۱۸ - ۱۲:۴۴:۱۹
شعر عالیهخیلی دوستش دارماینم آهنگش با صدای سراج:پیوند به وبگاه بیرونیدانلود آهنگ آذرستونز دست دیده و دل هر دو فریادکه هرچه دیده بیند دل کند یادبسازم خنجری نیشش ز فولادزنم بر دیده تا دل گردد آزادبه بر گ لاله رنگ آمیزی عشقبه جان ما بلا انگیزی عشقاگر این خاکدان را واشکافیدرونش بنگری خونریزی عشق
user_image
احمد آذرکمان ۰۴۹۰۳۰۰۶۶۹.a@gmail.com
۱۳۹۶/۰۱/۱۰ - ۰۹:۵۰:۰۲
درود بر دانایی دوستانِ همدل .❉ در گفتاری منسوب به پیامبر (ص) آمده است که : (چشم) را با (دَرپوش) و (حجاب) آفریدند و حجابِ آن ، (پِلک) است تا به هر چیزی و هر کسی ننگریم و کنترلِ آن در اختیارمان باشد . و در گفتاری دیگر نیز فرموده اند : برای هر عضوی از اعضایِ بدن ، سَهمی از (بَد کاره بودن و بی شَرم بودن) وجود دارد و (بَد کاره بودن و بی شَرم بودنِ ) چشم ، نگاه کردن به حرام هایِ الهی است .❉ بابا طاهر همدانی نیز در موردِ چشم و اثرات آن ، یک دوبیتی دارد : ➊ ز دستِ (دیده) و دل هر دو فریاد که هر چه (دیده) بیند دل کند یاد ➋ بسازم خــنجری نیشــش زِ پـولاد زنــم بـَــر (دیده) تا دل گــردد آزاددر ابتدا به نظر می رسد شکایتِ باباطاهر ، هم از (دیده) باشد و هم از (دل) ، اما با کمی توجه می فهمیم که اگر او از دل ، شکایت کرده منظورش دلی بوده که اسیرِ بدکارگی ها و بی شرمی هایِ چشم شده ، و در واقع این نگاه است که بر دل ، اثرِ بَدی گذاشته است . برای همین می خواهد خنجر را بر چشم فرود بیاورد نه بر دل . در نظر بابا طاهر این خنجر نیز باید دست سازِ اراده یِ (خودِ آدمی) باشد و نه دست سازِ دیگری . برای همین گفته است : بساز(م) خنجری ... و ضمیر آن را به خود نسبت داده است . البته در گفتاری از امام صادق (ع) آمده است که هیچ چشمی در برابرِ حرام هایِ الهی بسته نخواهد شد مگر این که از قبل ، عظمتِ خدا در دلش آمده باشد . شاید حالا بتوان گفت آن خنجری که بابا طاهر از آن حرف می زند باید در کارگاهِ دل ، ساخته و پرداخته شود و ذَرّاتِ آن نیز باید از جنسِ عظمت و جلال خدا باشد تا با استفاده ی از آن ، دل به آزادی برسد .و این ، اتفاق نخواهد افتاد مگر این که به قولِ پیامبر (ص) از نگاه هایِ (زیاد) و (بی فایده) پرهیز شود که این نوع نگاه ها (غفلت آفرین) هستند و بر هم زننده یِ آرامشِ قلب .❉ آندره ژید جمله ای دارد که می گوید : بکوش که (عظمت) در (نگاه تو) باشد نه در (چیزی) که به آن (می نگری) . یعنی هیچ (مخلوقی) عظمت ندارد بلکه این نگاهِ بَد تربیت شده و نااهلیِ ماست که به آن رنگِ عظمت می زند . عظمت و بزرگی را باید در جای دیگر جست و جو کرد و یکی از راه هایِ آن ، خارج شدن از جهانِ تکرارهایِ کسالت آور است . حسین پناهی در یکی از شعرهایش می گوید : « هیچ سرخی شبیه سرخِ دیگر نیست هر انـــاری به گـــونـه ای سرخ است. » این (یک جور ندیدن) ، یعنی آغازِ حیرت . یعنی رَد شدن از جهان صورت و قدم گذاشتن در جهانِ معنا . از زینب (س) در کربلا پرسیده شد : کار خدا را با برادرت ، چگونه دیدی ؟ فرمود : (ما رأیت الا جمیلا) : چیزی ندیدم به جز (جمیل و زیبارو) را . ❉ در هشتمین آیه از سوره ی بلد آمده است : أَلَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَیْنَیْنِ : آیا برای او [یعنی انسان] دو (چشم) قرار ندادیم ؟ گفته اند این جمله یِ کوتاه ، قاطع و پرسشی که از نوعِ پرسش هایی است که از فرطِ روشن بودنِ
پاسخ ، نیاز به
پاسخ ندارد می خواهد پرده یِ بی خبری را بِدَرَد و آدمی را متوجه نعمتی کند که نسبتِ به آن ناسپاس یا کم سپاس است و از این راه ، حسِ شُکرگزاری را تحریک کُنَد و راه درست استفاده کردن از آن را به انسانِ فراموشکار یادآوری کند . احمد آذرکمان ▎ دهم فروردین 1396@farhangema110پیوند به وبگاه بیرونی
user_image
رامین.ک
۱۳۹۷/۰۵/۲۶ - ۱۹:۵۸:۱۴
به گمانم جای پولاد نوشتین فولاد
user_image
علیرضا
۱۳۹۹/۰۴/۰۷ - ۰۵:۳۶:۵۷
لطفا در نظر داشته باشید که باید این شعر با احساسی لطیف خوانده شود نه به صورت روزنامه ای برای مثال( بسازَم) باید به صورت ( بسازُم)تلفظ شود
user_image
کیان
۱۳۹۹/۱۲/۲۴ - ۰۶:۰۵:۵۳
در قطعه موسیقی دیده و دل، «هیچکس» این شعر را نمیخواند؛ بلکه همخوانش «بیداد» میخواند.