
شیخ بهایی
غزل شمارهٔ ۲
۱
ای خاک درت سرمهٔ ارباب بصارت
در تأدیت مدح تو خم، پشت عبارت
۲
گرد قدم زائرت، از غایت رفعت
بر فرق فریدون ننشیند ز حقارت
۳
در روضهٔ تو خیل ملایک، ز مهابت
گویند به هم مطلب خود را به اشارت
۴
هر صبح که روح القدس آید به طوافت
در چشمهٔ خورشید کند غسل زیارت
۵
در حشر، به فریاد بهائی برس از لطف
کز عمر، نشد حاصل او غیر خسارت
نظرات
ناشناس
ناشناس
ارین
گمنام-۱
سارینا نصیری
سید مرتضی حسینی
رضا