شیخ بهایی

شیخ بهایی

بخش ۱۱ - باقی سخن در توحید

۱

می‌برد تا به خدمت ذوالمن

کش کشانش، دوشاخه در گردن

۲

دو نهال است رسته از یک بیخ

میوه‌شان نفس و طبع را توبیخ

۳

کرسی «لا» مثلثی است صغیر

اندر او مضمحل، جهان کبیر

۴

هرکه رو از وجود محدث تافت

ره به کنجی از آن مثلث یافت

۵

عقل داند، ز تنگی هر کنج

که در او نیست ما و من را گنج

۶

«بوحنیفه» چه در معنی سفت

نوعی از باده را مثلث گفت

۷

هست بر رای او به شرح هدی

آن مثلث، مباح و پاک ولی

۸

این مثلث، به کیش اهل فلاح

واجب و مفترض بود نه مباح

۹

زان مثلث، هر آنکه زد جامی

شد ز مستی، زبون هر خامی

۱۰

زین مثلث، هرآنکه یک جرعه

خورد، بختش به نام زد قرعه

۱۱

جرعهٔ راحتش، به جام افتاد

قرعهٔ دولتش، به نام افتاد

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
مهرداد
۱۳۹۴/۱۰/۲۴ - ۱۰:۳۳:۰۴
بسم الله الرحمن الرحیممنظور از دوشاخه در گردن آیا شبو روز بوده یا شاه رگ های گردن؟میوه شان نفس و طبع را توبیخ یعنی چهکرسی لا ؟ شاید منظور نفی تثلیث باشد.کنج منظور زاویه است هرکه رو از وجود محدث تافت ؟به نظر وجود همه را جز خدا انکار کردن استارتباط باده با مثلث توضیح لازمهبقیه رو متوجه نشدم
user_image
مریم السادات
۱۳۹۵/۰۳/۰۷ - ۱۳:۵۸:۴۵
شراب مثلت نوعی شراب است که دو سوم آب انگور تبخیر شود و ظاهرا در فقه شیعه حرام است ولی آن یکی مثلث دیگر که مایه فلاح است نمی دانم منظورش چه بوده است.
user_image
ابراهیمی
۱۳۹۶/۰۳/۲۳ - ۱۱:۴۹:۴۶
شاید منظور از مثلث دوم مثلثی است که برای دریا نوردی و پیدا کردن موقعیت گشتی در دریا استفاده میشود
user_image
جعفر
۱۳۹۹/۰۴/۲۰ - ۰۴:۵۰:۴۱
کرسی لا همین مثلثی است که در رسم الخط کلمه لا هست.دوشاخه کشیدگی لام والف متصل به آن یک مثلث هم که زیرش هست.منتهی همین، لا، درونش عالمیست