ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار

شمارهٔ ۱۰۸ - پیشگویی

۱

بهارا بهل تا گیاهی برآید

درخشی ز ابر سیاهی برآید

۲

درین تیرگی صبر کن شام غم را

که از دامن شرق ماهی برآید

۳

بمان تا درین ژرف یخ‌زار تیره

به نیروی خورشید راهی برآید

۴

وطن چاهسار است و بند عزیزان

بمان تا عزیزی ز چاهی برآید

۵

درین داوری مهل ده مدعی را

که فردا به محضرگواهی برآید

۶

به بیداد بدخواه امروز سرکن

که روز دگر دادخواهی برآید

۷

برون آید از آستین دست قدرت

طبیعت هم از اشتباهی برآید

۸

برین خاک‌، تیغ دلیری بجنبد

وزین دشت‌، گرد سپاهی برآید

۹

گدایان بمیرند و این سفله مردم

که برپشت زین پادشاهی برآید

۱۰

نگاهی کند شه به حال رعیت

همه کام‌ها از نگاهی برآید

۱۱

ز دست کس ار هیچ ناید صوابی

بهل تا ز دستی گناهی برآید

۱۲

مگر از گناهی بلایی بخیزد

مگر از بلایی رفاهی برآید

۱۳

مگر از میان بلاگرمگاهی

ز حلقوم مظلوم آهی برآید

۱۴

مگر ز آه مظلوم گردی بخیزد

وزآن گرد صاحب کلاهی برآید

تصاویر و صوت

دیوان اشعار ملک الشعرای بهار (بر اساس نسخه چاپ ۱۳۴۴) - تصویر ۲۳۳

نظرات

user_image
هادی
۱۳۹۸/۱۰/۰۲ - ۰۷:۰۴:۲۲
عالییییییییییملک الشعراء به راستی که شایسته این نام میباشدخدایش بیامرزد