ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار

شمارهٔ ۱۵۳ - دار مجازات

۱

همی چه گویی چندین چراست قالاقیل

به پیش این در و بر گرد آن بلند نخیل

۲

شگفت روزی‌، همچون قیامت از انبوه

فراخنایی‌، مانند محشر از تهویل

۳

ز بس نظارگیان درتنیده یک به دگر

ببسته راه شد آمد، به عابران سبیل

۴

پیادگان و سواران ستاده صف در صف

به گرد برشده نخلی مهیب و زشت و طویل

۵

درازنایی هایل به رنگ جبههٔ مرگ

و یا به سان زدوده سنان عزراییل

۶

ستاده خشک به مانند زاهدان کسل

بمانده سرد به مانند راهبان علیل

۷

نبود اشتر و بودش مهار چون اشتر

نبود پیل‌، ولی یَشک داشت همچون پیل‌

۸

کمیت نی و بلون تن از کمیت مثال

زرافه نی و به گردن بر، از زرافه مثیل

۹

رخی ز خوردن خون چون دهان شیران سرخ

تنی ز گُرسَنِگی چون میان شیر، هزیل

۱۰

ز جنس منبر و منبر نه‌، لیک چون منبر

بر او بخوانند آیات دوزخ از تنزیل

۱۱

عظیم داری خمیده سر، که بر سر او

نوشته‌اند که «‌هذا لمن اساء قلیل‌»

۱۲

ز بهر صید گنهکاران‌، فروهشته

ستبر بندی ابریشمین و زَفت و فتیل

۱۳

چو بانگ زد نهمین زنگ صبح روز سوم

به خصم خواندند آیات مرگ با تعجیل

۱۴

سر شرارت کاشان‌، زعیم راهزنان

به پای دار در اِستاد، بسته دست و ذلیل

۱۵

به پیش‌مرگیِ وی‌، پیشکارِ ناکسِ او

نخست کرد سر چوب دار را تقبیل

۱۶

سپس نشانِ سرِ دار شد تنِ سردار

به شادمانیِ ارواحِ بی‌گناهِ قتیل

۱۷

غریو و هلهله ز انبوه مرد و زن برخاست

تو گفتی آنکه دمیدند صور اسرافیل

۱۸

که زنده باد مجازات و زنده باد مدام

وثوق دولت و دین صدر کامکار جلیل

تصاویر و صوت

دیوان اشعار ملک الشعرای بهار (بر اساس نسخه چاپ ۱۳۴۴) - تصویر ۲۶۶

نظرات

user_image
کژدم
۱۴۰۲/۱۰/۰۲ - ۰۵:۰۶:۰۵
این قصیده پس از به دار آویخته شدن ماشاالله‌خان پسر حسین نایب کاشی، دزد سرشناس کاشان و پهلوان رضا پیشکار وی، به فرمان وثوق‌الدوله، نخست‌وزیر آن زمان روز شنبه هفتم شهریور ۱۲۹۸ ساعت ۹ صبح در میدان توپخانهٔ تهران مقابل نظمیه، منتشر شد.