ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار

شمارهٔ ۲۳۹ - چگونه‌ای؟!

۱

هان ای فراخ عرصهٔ تهران چگونه‌ای

زیر درفش قائد ایران‌، چگونه‌ای

۲

ای گرگ پیر، بهر مکافات خون خلق

در زیر چنگ ضیغم غژمان چگونه‌ای

۳

ای منبع شرارت و ای مرکز فساد

آرام و برده سر به گریبان‌، چگونه‌ای

۴

ای برده احترام بزرگان و قائدان

هان پیش قائدان و بزرگان چگونه‌ای

۵

زان افترا و غیبت و غوغا و سرکشی

لب بسته پاکشیده به دامان چگونه‌ای

۶

دادی به باد عرض بسی مردم شریف

زان کرده‌های زشت‌، پشیمان چگونه‌ای

۷

بود این گنه ز جمع قلیل و تو بی گناه

ای بی گنه‌، معاقَب گیهان چگونه‌ای

۸

از تلخی نصیحت یاران شدی ملول

با تلخی نصیحت دوران چگونه‌ای

۹

بودستی از نخست کج و هان به تیغ شاه

ای کج خرام‌، راست بدین‌سان چگونه‌ای

۱۰

چون راست‌رو شدی‌، شهت از خاک برگرفت

ای گوی خوش، درین خم چوگان چگونه ای

۱۱

بودی بسان ‌دوزخ و گشتی بسان خلد

ای خلد پر ز حور و ز غلمان چگونه‌ای

۱۲

ز آب‌ عطای شاه‌ چو رضوان شدی به ‌روی

ای آب روی روضهٔ رضوان چگونه‌ای

۱۳

تفسیق کردی آن که کلاهی نهاد کج

با کج کلاهکان غزلخوان چگونه‌ای

۱۴

تکفیر کردی آن که سخن گفت ‌از حجاب

هان با زنان موی پریشان چگونه‌ای

۱۵

بودی به ضدّ مدرسهٔ تازه‌، وین زمان

با صدهزار طفل دبستان چگونه‌ای

۱۶

ای عاشق حکومت ملی‌، جهان گرفت

فاشیست روم و نازی آلمان چگونه‌ای

۱۷

کردی پی عوارض جزئی فسادها

با این عوارضات فراوان چگونه‌ای

۱۸

ای بانگ‌زن چو جغدان بر منبر ریا

هان از پس ترازوی دکان چگونه‌ای

۱۹

بسیار گفتمت که به یاران جفا مکن

کردی و دیدی آفت خذلان چگونه‌ای

۲۰

کردی فدای شهرت کاذب‌، شئون ملک

ای دم بریده لیدر ذی‌شان چگونه‌ای

۲۱

بنگر به نوبهار که این روزهای سخت

دیدست و گفته عاقبت آن‌، چگونه‌ای

تصاویر و صوت

دیوان اشعار ملک الشعرای بهار (بر اساس نسخه چاپ ۱۳۴۴) - تصویر ۵۳۴

نظرات

user_image
احمد
۱۳۹۸/۰۳/۲۲ - ۰۰:۴۲:۵۸
با سلامآیا در مصرع دوم بیت دوم، بجای غژمان نباید غرمان باشد؟
user_image
احمدرضا نظری چروده
۱۴۰۲/۱۲/۱۳ - ۰۶:۲۷:۲۵
من اتقاقی این قصیده را دیدم .اما نمیدانم خطاب بهار به کدام شخص است. درمحورعمودی قصیده ازیک شخص که مثل اینکه مغضوب شاه واقع شده  است، حکایت می کندوازاین بابت بهاراظهارخوشحالی می کند.خود بهار به جهت نوشیدن الکل دمدمی مزاج بود وخیلی نمیشود به گفته هایش اعتماد کرد و آن رافکت قرارداد.اصولا چرا باید گفته یک شاعرحجت ودلیل قطعی تلقی شود.اما میتواند روایتی ازتاریخ عصرش تلقی گردد.