
ملکالشعرا بهار
شمارهٔ ۲۶۴ - هوس شاعر
۱
گر به کوه اندر پلنگی بودمی
سختفک و تیز چنگی بودمی
۲
گه پی صیدگوزنی رفتمی
گاه در دنبال رنگی بودمی
۳
گاه در سوراخ غاری خفتمی
گاه بر بالای سنگی بودمی
۴
صیدم ازکهسار و آبم ز آبشار
فارغ از هر صلح و جنگی بودمی
۵
گه خروشان بر کران مرغزار
گه شتابان زی النگی بودمی
۶
یا به ابر اندر عقابی گشتمی
یا به بحر اندر نهنگی بودمی
۷
با مزاجی سالم و اعصاب سخت
سرخوشومست وملنگیبودمی
۸
بودمی شهدی برای خویشتن
بهر بدخواهان شرنگی بودمی
۹
ایمن از هرکید و زرقی خفتمی
غافل از هرنام و ننگی بودمی
۱۰
نه مرید شیخ و شابی گشتمی
یا خود آماج خدنگی بودمی
۱۱
نه به فکر شاهد و شهد و شراب
نه به یاد رود وچنگی بودمی
۱۲
ور اسیر دام و مکری گشتمی
یا خود آماج خدنگی بودمی
۱۳
غرقه در خون خفتمی یا در قفس
مانده زبر پالهنگی بودمی
۱۴
مر مرا خوشترکه دراین دیولاخ
خواجهٔ با ریو و رنگی بودمی
تصاویر و صوت

نظرات