ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار

شمارهٔ ۳۱ - غزل در مخالفت جمهوری ساخته شده از مسمط موشح در موافقت جمهوری

۱

جمهوری سردار سپه مایهٔ ننگ است

این صحبت اصلاح وطن نیست که جنگ است

۲

از کار قشون حال خوش از ما چه توقع

کاین فرقه بر این گله شبان نیست پلنگ است

۳

بی‌علمی و آوازهٔ جمهوری ایران

این حرف در این مملکت امروز جفنگ است

۴

اموال تو برده است به یغما و تو خوابی

آن کس که ‌پی حفظ ‌تو دستش به ‌تفنگ است

۵

آزادی و مشروطیت افتاده به زحمت

این گوهر پر شعشعه در کام نهنگ است

۶

در پردهٔ جمهوری کوبد در شاهی

ما بی‌خبر و دشمن طماع زرنگ است

۷

تا تعزیه‌گردان بود آن هوچی بی‌دین

این قافله تا حشر در این بادیه لنگ است

۸

افسانهٔ جمهوری ما ملت کودک

عیناً مثل ملعبهٔ شهر فرنگ است

۹

در کیسهٔ ناهید بود لعل و زر و سیم

زین رو کلماتش همگی ‌رنگ‌به‌رنگ است

تصاویر و صوت

دیوان اشعار ملک الشعرای بهار (بر اساس نسخه چاپ ۱۳۴۴) - تصویر ۳۰۹

نظرات

user_image
حمیدرضا
۱۳۹۲/۰۴/۱۸ - ۰۹:۰۱:۵۶
این غزل از برداشتن کلمات اول سه مصرع هر بند به همراه مصرع چهارم این مسمط به دست می‌آید و معنایی کاملاً متضاد با آن دارد:ملک‌الشعرای بهار » مسمطات » مسمط موشح (در دو معنای متضاد: در ظاهر موافقت با جمهوری، از برداشتن کلمات اول سه مصرع اول هر بند با مصرع چهارم غزلی در مخالفت)/گویا ملک الشعرا این مسمط را به مجله‌ای هوادار جمهوری سردار سپه داده که چاپش کنند تا بعداً با رو کردن غزل به دست آمده به آنها رودست بزند!