ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار

شمارهٔ ۶۵ - محشر خر

۱

محشر خرگشت طهران‌، محشر خر زنده‌باد

خرخری ز امروز تا فردای محشر زنده‌ باد

۲

روح نامعقول این خر مرده ملت‌، کز قضا

هست هر روزی ز روز پیش خرتر، زنده ‌باد

۳

اندرین کشورکه تا سرزندگان یکسر خرند

گر خری تیزی دهد گو‌یند یکسر زنده ‌باد

۴

اسب تازی گر بمیرد از تاسف‌، گو بمیر

اندر آن میدان که گویند ابلهان خر زنده‌ باد

۵

راه‌آهن گر بخواهی مرده‌ات بیرون کشند

در چراگاه وطن‌، گو اسب و استر زنده ‌باد

۶

در محیطی کامتیازی نیست بین فضل و جهل

آن مکرر مرده‌ باد و این مکرر زنده‌ باد

۷

گر کسی گوید که حیدر قلعهٔ خیبر گرفت

جای حیدر جملگی گویند خیبر زنده ‌باد

۸

ور کسی از خولی و شمر و سنان مدحی کند

جملگی گویند با اصوات منکر، زنده ‌باد

۹

آنکه گوید مرده‌ باد امروز در حق کسی

رشوتی گر داد گوید روز دیگر زنده ‌باد

۱۰

از پی تغسیل و دفن مردمان زنده‌دل

مرده‌شو در این محیط مرده‌ پرور زنده‌ باد

۱۱

در گلستانی که بلبل بشنود توبیخ زاغ

راح و ریحان مرده‌ باد و خار و خنجر زنده ‌باد

۱۲

مردم دانای سالم مرده و اندر عوض

دولت زشت ضعیف زرد پیکر زنده‌ باد

تصاویر و صوت

دیوان اشعار ملک الشعرای بهار (بر اساس نسخه چاپ ۱۳۴۴) - تصویر ۲۹۸

نظرات