ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار

شمارهٔ ۹۴ - در محرم

۱

در مُحَرَّم اهلِ ری خود را دگرگون می‌کنند

از زمین آه و فغان را زیب گردون می‌کنند

۲

گاه عریان گشته با زنجیر می‌کوبند پشت

گه کفن پوشیده فرق خویش پُرخون می‌کنند

۳

گاه بگشوده گریبان‌، روز تا شب سینه را

در معابر با شرَقِّ دست‌، گلگون می‌کنند

۴

گه به یاد تشنه‌کامانِ زمینِ کربلا

جویبار دیده را از گریه جیحون می‌کنند

۵

وز دروغ گندهٔ «‌یا لَیتَنا کُنّا مَعَک‌»

شاهِ دین را کوک و زینب را جگرخون می‌کنند

۶

صبح برجسته جنب تا ظهر می‌ریزند اشک

ظهر تا شب نوحه می‌خوانند و شب کون می‌کنند

۷

خادمِ شِمرِ کنونی گشته وآنگه ناله‌ها

با دوصد لعنت‌، ز دست شِمرِ ملعون می‌کنند

۸

بر یزید زنده می‌‎گویند، هردم صد مجیز

پس شماتت بر یزید مردهٔ دون می‌کنند

۹

پیش ایشان صد عبیدالله سرپا، وین گروه

ناله از دست عبیداللهِ مدفون می‌کنند

۱۰

حق گواه است ار محمد زنده گردد ور علی

هر دو را تسلیم نَوّابِ همایون می‌کنند

۱۱

آید از دروازهٔ شمران اگر روزی حسین

شامش از دروازهٔ دولاب بیرون می‌کنند

۱۲

حضرت عباس اگر آید پیِ یک جرعه آب

مَشکِ او را در دمِ دروازه وارون می‌کنند

۱۳

قائمِ آلِ محمد، گر کند ناگه ظهور

کلّه‌اش داغون‌، به ضرب چوبِ قانون می‌کنند

۱۴

گر علی‌اصغر بیاید بر درِ دکّانشان

در دو پول آن طفل را یک پول مغبون می‌کنند

۱۵

ور علی‌اکبر بخواهد یاری از این کوفیان

روز پنهان گشته شب بر وی شبیخون می‌کنند

۱۶

لیک اگر زین ناکسان خانم بخواهد ابن‌سعد

خانم ار پیدا نشد، دعوت ز خاتون می‌کنند

۱۷

گر یزید مقتدر پا بر سر ایشان نهد

خاک پایش را به آب دیده معجون می‌کنند

۱۸

ور بساید دستشان با دست اولاد علی

دست خود را شست‌وشو با سِدر و صابون می‌کنند

۱۹

جمله مجنونند و لیلای وطن در دستِ غیر

هی لمیده صحبت از لیلی و مجنون می‌کنند

۲۰

سندی شاهک برِ زُهّادشان پیغمبر است

هی نشسته لعن بر هارون و مأمون می‌کنند

۲۱

خود اسیرانند در بند جفای ظالمان

بر اسیرانِ عرب این نوحه‌ها چون می‌کنند؟

تا خرند این قوم‌، رندان خرسواری می‌کنند

وین خران در زیر ایشان آه و زاری می‌کنند

تصاویر و صوت

دیوان اشعار ملک الشعرای بهار (بر اساس نسخه چاپ ۱۳۴۴) - تصویر ۲۶۵

نظرات

user_image
رضا رضایی
۱۳۹۳/۰۸/۰۳ - ۰۴:۵۰:۲۶
1 . در بیت آخر به جای کلمه زاری کلمه افسون است .2 . خطاب شاعر به افراد لاابالی است نه عزاداری
user_image
محمد
۱۳۹۳/۰۸/۰۳ - ۱۸:۱۳:۰۰
اتفاقا آقای بهتر شهدی گفته امروزه روز هم آنرا بعینه می بینیم
user_image
aydinsaheli
۱۳۹۳/۰۸/۱۹ - ۰۷:۰۶:۵۴
اشتباه نوشتاری :ﮔﺎﻩ ﻋﺮﯾﺎﻥ "ﮐﺸﺘﻪ" ﺑﺎ ﺯﻧﺠﯿﺮ ﻣﯽﮐﻮﺑﻨﺪ ﭘﺸﺖصحیح :گشته
user_image
سید
۱۳۹۳/۱۱/۲۰ - ۰۴:۰۳:۴۷
این قصیده زیبابرای دین شناسان واقعی واهل فهم است نه متعصبین متحجروسطحی نگرکه یک عمرباخرافه گری به ریشه ادیان الهی تیشه زده اندتادکان دونبششان رونق بیشترگیرد
user_image
مسلم
۱۳۹۴/۰۹/۰۱ - ۰۰:۵۶:۵۲
این شعر را به عینه درهردوران می توان دید و حس کرد و اتفاقاً مستاق های زیادی دارد.و شاعر چه نکته بین ونکته سنج بوده زیرا از روی تعصب خشک وخالی و فقط شعری گفته باشد این شعررا نسروده . روحش شاد و یادش گرامی باد.
user_image
ناشناس هستم (یکی از آنها)
۱۳۹۴/۰۹/۰۱ - ۰۹:۱۶:۴۵
مصداق است عزیزم!اول درست نوشتن را بیاموز و سپس نظر بده.
user_image
ناشناس
۱۳۹۴/۱۲/۰۱ - ۰۱:۰۳:۵۳
منظور بهار تسلیم نشدن به ظالم والگو گرفتن از امامی است که برایش عزاداری می کنند. که هدف امام شهید را نفهمیدن مساوی با خریت است.
user_image
تضمینی
۱۳۹۴/۱۲/۰۱ - ۱۶:۴۸:۴۹
برای ظعر اگر چه می توان توجیهی یافت ولی در نگاه اول مسخره کردن عقاید هزار و چند قرنی گروه زیادی از مردمان است. بهار می توانست با لحن بهتری به آسیب شناسی عزاداری های نامشروع بپردازد.به علاوه چند رنگه بودن مرحوم بهار در عرصه ی سیاست و ادبیات و فرهنگ و... امری است روشن و جملگی بر آنند....وی روزی در ستیز با استبداد بود و مشروطه خواهی دو آتشه می نمود ولی در زمانی مداح شاه و نه کرسی فلک را ردیف کن تا بوسه زند بر رکاب قزل ارسلان-یعنی رضا خان-گاهی در سرقت شعر و گاهی بر علیه سارقان...و مطالبی دیگرثبات در رأی و عمل چیز خوبی است که ایشان چندان این رقم جنس را نداشت...به خاطر همین شعر بالا نیز در همان راستا تحلیل می شود و نباید خرده ای خاص بر این دست افراد گرفت...
user_image
مجید
۱۳۹۶/۰۷/۰۵ - ۰۴:۰۱:۳۳
یک) "ثبات در رای و عمل" در واقع نام بزک شده‌ای‌ست که نانخوران دین روی "جهل و تعصب" گذاشته‌اند برای تحمیق عوام و دعوتشان به جمودفکری و دشمنی با منطق و گوهر عقل.وگرنه عاقل در هر روز به تجربه جدیدی می‌رسد و عقاید خود را بازسنجی میکند تا مبادا به دوغ دیو درافتاده و بازیچهء شیاطین ملَک‌نما شده باشد. البته اگر واقعا به آخرت و حساب و کتاب باوری دارد. نه اینکه خدای ناکرده به تعبیر استاد بهار بزرگوار:لیک اگر زین ناکسان خانم بخواهد ابن‌سعدخانم ار پیدا نشد، دعوت ز خاتون می کننددو) ای کاش آن دوست عزیزمان بجای ایراد گرفتن به نگارش "مستاق" (بجای مصداق) در مغز سخن آن هموطن عزیز تدبر می‌کردند. مستاق نوشتن مصداق هم طبعا از اثرات آموزش و پرورشی‌ست که آموزش و پرورش را آخرین اولویت خود برای فرزندان این کشور ادیب‌پرور قرار داده، متاسفانه.سه) وزن و معنای مصرع دوم از بیت سوم را درک نکردم. دوستان اگر راهنمایی کنند سپاسگزار خواهم بود. این مصرع:در معابر با شرق دست، گلگون می‌کنند.
user_image
من
۱۳۹۶/۰۷/۱۲ - ۰۷:۲۹:۴۷
سلام آقا مجیداین که می فرمایید: "ثبات در رای و عمل” در واقع نام بزک شده‌ای‌ست که نانخوران دین روی “جهل و تعصب” گذاشته‌اند برای تحمیق عوام، و عاقل در هر روز به تجربه جدیدی می‌رسد و عقاید خود را بازسنجی میکند"به نظر من سخن صحیحی نیست.در آیه های زیبای قرآن کریم و در زندگی انبیای الهی و امامان معصوم، ثبات و استقامت ستوده شده و استقامت و ثبات غیر از ایستایی است. این مخالفتی هم با رشد مستمر معنوی و اخلاقی ندارد.
user_image
محمد حسین
۱۳۹۸/۰۹/۰۷ - ۰۰:۵۶:۳۸
ظهر تا شب نوحه می‌خوانند و شب کون می کنندآن هم قسمت سانسور شده در شعر
user_image
mazi
۱۳۹۹/۰۳/۲۱ - ۱۷:۱۰:۴۷
1) بیت آخر:تا خرند این قوم‌، رندان خرسواری می کنندوین خران در زیر ایشان آه و
user_image
mazi
۱۳۹۹/۰۳/۲۱ - ۱۷:۲۵:۳۵
1) بیت آخر:تا خرند این قوم‌، رندان خرسواری می کنندوین خران در زیر ایشان آه و افسون می کنند2) در
پاسخ به جناب مجید-سه: گاه بگشوده گریبان‌، روز تا شب سینه رادر معابر با شَرَقِّ دست، گلگون میکنند
user_image
سورِنا
۱۴۰۰/۰۱/۲۱ - ۱۹:۰۲:۵۰
سندی شاهک بر زِهادشان پیغمبر استعلامت کسره باید برای حرف ر باشد برِ با جابجایی کسره حرف (ز) زُهّادشان کسره گرفتهالبته من در زمینه ی ادبیات چیز زیادی نمی دانم
user_image
احمد رحمت‌بر
۱۴۰۱/۰۵/۱۵ - ۰۳:۱۷:۳۲
در دو پول آن طفل را یک پول مغبون می کنند. یعنی به جای اینکه دو پول به آن طفل دهند، یک پول آن را بالا می‌کشند.
user_image
احمد رحمت‌بر
۱۴۰۱/۰۵/۱۵ - ۰۳:۱۹:۰۲
سِنْدی بْن شاهِکْ زندان‌بان امام کاظم(ع) و از چهره‌های شناخته‌شده در دوران حکومت خلفای عباسی است. وی در زندان با امام هفتم شیعیان، سخت و خشن رفتار می‌کرد. او با مأموریتی که از جانب هارون الرشید بر عهده داشت، امام کاظم(ع) را به شهادت رساند.
user_image
حامد آذربایجانی
۱۴۰۲/۰۸/۱۴ - ۲۲:۱۸:۰۱
صبح برجسته جُنُب تا ظهر می‌ریزند اشک ظهر تا شب نوحه می‌خوانند و شب ... می‌کنند. من خشم دوستان مذهبی را نسبت به بهار درک می‌کنم. واقعا این سیلی دردناکی است. 😅
user_image
علی همتی
۱۴۰۳/۰۴/۲۹ - ۱۹:۳۰:۰۹
سلام مجید َشَرَّقِ دست، منظور صدای برخورد شدید دست با چیزی است. مثل صدای سیلی زدنِ خشن. و اما اشتباه چاپی شعر: در بیت آخر کلمه "افسون" صحیح است نه "زاری". از قافیه شعر هم می‌توان فهمید که افسون درست است. بقیه موارد هم دوستان تذکر دادند. ایکاش مدیر صفحه، مطالب ‌پینوست را را بررسی و اشتباهات تایپی را اصلاح می‌کردند  سپاس