ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار

شمارهٔ ۱۸

۱

شب است و آنچه دلم کرده آرزو اینجاست

ز عمر نشمرم آن ساعتی که او اینجاست

۲

ز چشم‌ شوخ رقیب ای صنم چه پوشی روی‌؟

بپوش قلب خود از وی که آبرو اینجاست

۳

حذر چه می‌کنی از چشم غیر و صحبت خلق

ز قلب خویش حذر کن که گفت‌وگو اینجاست

۴

نگاهدار دل از آرزوی نامحرم

که فر و جاه و جمال زن نکو اینجاست

۵

خیال غیر مکن هیچ‌، کان حجاب لطیف

که چون درد، نبود قابل رفو، اینجاست

۶

شنیده‌ام به زنی گفت مرد بد عملی

که نیست شوهر و مطلوب کامجو اینجاست

۷

قدم گذار به مشگوی من - که خواهدگفت

به شوهر تو که آن سرو مشکمو اینجاست‌؟‌!

۸

چو این کلام‌، زن از مرد نابکار شنید

به قلب خویش بزد دست و گفت‌: او اینجاست

۹

خدا و عشق و عفافند رهبر زن خوب

بهشت شادی و فردوس آرزو اینجاست

۱۰

«‌بهار» پردهٔ مویین حجاب عفت نیست

«‌هزار نکتهٔ باریکتر ز مو اینجاست‌»

تصاویر و صوت

دیوان اشعار ملک الشعرای بهار (بر اساس نسخه چاپ ۱۳۴۴) - تصویر ۱۰۳۷
عندلیب :

نظرات

user_image
سید احمد مجاب
۱۳۹۵/۱۲/۱۹ - ۱۸:۰۰:۴۲
نگاهدار دل از آرزوی نامحرمکه فر و جاه و جمال زن (نکو) اینجاست
user_image
محمد
۱۳۹۸/۰۸/۰۲ - ۰۸:۱۵:۲۹
به‌قلب‌خویش‌بزد دست وگفت‌: او اینجاست
user_image
Mahmood Shams
۱۴۰۲/۰۳/۰۸ - ۰۸:۳۶:۵۲
 با سلام و احترام دوستان گرامی بیت پنجم مصرع دوم بنظر دَرَد ( دریدن و پاره کردن ) درست تر نیست در تلفظ تا درد !؟ کان حجاب لطیف که چون دَرَد ، نبود قابل رفو  از نظر معنی کلمه دَرَد بنظر مناسب تر است تا درد ! لطفا کسی که مسلط بر شعر راهنمایی کند