ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار

شمارهٔ ۲

۱

همی نالم به دردا، همی گریم به زارا

که ماندم دور و مهجور، من از یار و دیارا

۲

الا ای باد شبگیر، ازین شخص زمین‌گیر

ببر نام و خبر گیر، ز یار نامدارا

۳

چو رفتم از خراسان‌، به دل گشتم هراسان

شدم شخصی دگرسان‌، خروشان و نزارا

۴

به ری در نام راندم‌، حقایق برفشاندم

ولیکن دیر ماندم‌، شده زین‌روی خوارا

۵

نجستم نام ازین شهر، فزودم وام از این شهر

نبردم کام ازین شهر، به جز عیش مرارا

۶

بدا محکوم قهرا، درآکنده به زهرا

پلیدا شوم شهرا، ضعیفا شهریارا

تصاویر و صوت

دیوان اشعار ملک الشعرای بهار (بر اساس نسخه چاپ ۱۳۴۴) - تصویر ۱۰۳۱
عندلیب :

نظرات