
ملکالشعرا بهار
شمارهٔ ۲۲
۱
نم باران ز بستان گرد رفته است
طبیعت را گلی از گل شکفته است
۲
نسیم آزاد میآید به بستان
چرا پس مرغکان را دل گرفته است
۳
عجب شوری بپاکردست بلبل
ندانم عشق در گوشش چه گفته است
۴
به ما جز عشق و آزادی مده پند
که عاشق حرفمردم کم شنفته است
۵
بهارا بیش ازبن درگوش ملت
مزن گلبانگ آزادی که خفته است
تصاویر و صوت

نظرات