ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار

شمارهٔ ۴۹

۱

سر آزادهٔ ما منت افسر نکشد

تن وارستهٔ ما حسرت زیور نکشد

۲

ما فقیران تهیدست ز خود بیخبریم

جز سوی حق دل ما جانب دیگر نکشد

۳

ما گداییم ولی قصر غنا منزل ماست

هر که شد همدم ما منت‌ قیصر نکشد

۴

خضر ماییم که خاک ره ما آب بقاست

هر که شد همره ما ناز سکندر نکشد

۵

تا که ما راست سر رشتهٔ تسلیم به‌ دست

بادپای فلک از رشتهٔ ما سر نکشد

۶

پدر دهر چو در مهد صفا بیند طفل

ناز او را کشد آنگونه که مادر نکشد

۷

بشتابید سوی حق که نگردد منعم

تا گدا رخت به درگاه توانگر نکشد

۸

کی کند سیر گلستان صفا، ابراهیم

تا ز تسلیم و رضا رخت در آذر نکشد

۹

هر دلی را نبود تاب غم عشق، «‌بهار»

تا دلاور نبود بار دلاور نکشد

تصاویر و صوت

دیوان اشعار ملک الشعرای بهار (بر اساس نسخه چاپ ۱۳۴۴) - تصویر ۱۰۵۱
عندلیب :

نظرات