ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار

شمارهٔ ۶۲

۱

کنون که کار دل از زلف یار نگشاید

سزد گر از من آشفته کار نگشاید

۲

بلی ز عاشق آشفته کی گشاید کار

چو کار دل ز سر زلف یار نگشاید

۳

ز روزگار در این‌ بستگی‌ چه‌ شکوه کنم

دری که بست قضا روزگار نگشاید

۴

در انتظار بسی کوفتیم آهن سرد

دربغ از آن که در انتظار نگشاید

۵

به اختیار دل این کار بسته بگشایم

ولی زمانه در اختیار نگشاید

۶

ز اشگ بگذرم و دیده شعله بار کنم

که کارم از مژهٔ اشکبار نگشاید

۷

گل وفا ز نکویان طمع مدار بهار

که غنچهٔ هوس از این بهار نگشاید

تصاویر و صوت

دیوان اشعار ملک الشعرای بهار (بر اساس نسخه چاپ ۱۳۴۴) - تصویر ۱۰۴۸

نظرات