
ملکالشعرا بهار
شمارهٔ ۷۶
۱
باز پیمان بست دل با دلبری پیمان گسل
سحر چشمش چشمبند و بند زلفش جانگسل
۲
دوست کش، بیگانهپرور، دیرجوش و زودرنج
سستپیمان، سختدل، مشکلپسند، آسانگسل
۳
در نگاه تند چون قاتل ز مجرم جان ستان
در عطای بوسه چون سیر از گرسنه نانگسل
۴
لفظ آتشبار او یاسآور و امّیدسوز
نرگس بیمار او دردافکن و درمانگسل
۵
غمزهاش در دلبری یغماگر و مردمفریب
طرهاش در کافری تقویکش و ایمانگسل
۶
دست هجرش فرش عیش و صفحهٔ شادینورد
شور عشقش بیخ عمر و رشتهٔ عمرانگسل
۷
انبساط روح را با جوهر حرمانزدای
ارتباط وصل را با خنجر هجرانگسل
۸
لعل گوهربیز او گاه سخن مرجانفروش
مژهٔ خونریز او وقت غضب شریانگسل
۹
نیست دل ز ایران گسستن خوش ولی ترسم «بهار»
دل ز ایران بگسلد زین فتنهٔ ایرانگسل
تصاویر و صوت

نظرات