ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار

شمارهٔ ۹۱

۱

علی‌الصباح که بر طره‌ات زنی شانه

هزار نافه گشایی میان کاشانه

۲

گر از بهشت گریزد کسی رواست بسی

که هست چون‌ تو بهشتی‌رخیش‌ درخانه

۳

کسان زنند به دیوانگیم طعنه و من

بر آن که از غم عشق تو نیست دیوانه

۴

کجا برون روی ای مهر دوست از دل من

که گنج را نسزد جای جز به ویرانه

۵

کنون که وصل میسر نمی‌شود باری

من و فراق تو و ناله‌های مستانه

۶

بگو به دوست نشاید نهاد پای امید

به خانه‌ای که در آن سرکشید بیگانه

۷

عجب نباشد اگر شمع را بسوزد تن

به جرم اینکه زد آتش به جان پروانه

۸

بهار کشتهٔ ترکی بود که در ره او

گذشته شعر وی از تاشکند و فرغانه

تصاویر و صوت

دیوان اشعار ملک الشعرای بهار (بر اساس نسخه چاپ ۱۳۴۴) - تصویر ۱۰۶۷
عندلیب :

نظرات