ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار

شمارهٔ ۹۸

۱

نصیحتی است اگر بشنوی زیان نکنی

که اعتماد بر اوضاع این جهان نکنی

۲

از این وآن نکشی هیچ در جهان آزار

اگرتو نیت آزار این و آن نکنی

۳

ز صد رفیق یکی مهربان فتد، هش دار

که ترک صحبت یاران مهربان نکنی

۴

بود رفیق کهن چون می کهن‌، زنهار

که از رفیق و می تازه سرگران نکنی

۵

ز دیگران چه توقع بود نهفتن راز

ترا که راز خود از دیگران نهان نکنی

۶

میان خلق جهان گم کنی علامت خویش

اگر به خلق نکو خویش را نشان نکنی

۷

غم زمانه نگردد به گرد خاطر تو

گر التفات به نیک و بد زمان نکنی

۸

گر ازدیاد محبانت آرزوست‌، بکوش

که امتحان‌شده را دیگر امتحان نکنی

۹

به دوستان فراوان کجا رسی که تو باز

ادای حق یکی را به سالیان نکنی

۱۰

اگر به‌دست تو دشمن زپا فتاد ای دوست

مباش غره که خود عمر جاودان نکنی

۱۱

بجو متاع محبت که گر تمامت عمر

بدین متاع تجارت کنی زیان نکنی

۱۲

اگر نهی سر رغبت بر آستانهٔ کار

کف نیاز دگر سوی آسمان نکنی

۱۳

«‌بهار» اگر دلت‌ از غم‌ برشته‌ است‌،‌ خموش

که همچو شمع سر اندر سر زبان نکنی

تصاویر و صوت

دیوان اشعار ملک الشعرای بهار (بر اساس نسخه چاپ ۱۳۴۴) - تصویر ۱۰۶۹
زهرا بهمنی :
عندلیب :

نظرات

user_image
بهرام
۱۳۹۴/۰۳/۲۲ - ۰۲:۵۱:۳۰
ملک شعر بسیار خوبی گفتو حکیمانه است. رد پای حضرت سعدی هم در آن آشکار است بویژه آنجا که گفت "اگر به دست تو دشمن زپا....." برابر سخن سعدی است که فرمود:ای دوست بر جنازه دشمن که بگذریشادی مکن که با تو همین ماجرا رود