
ملکالشعرا بهار
شمارهٔ ۱۸۲ - تربیه طبیعی
۱
غرٌنده و سهمناک و توفنده
بر دشت گذشت تند طوفانی
۲
تخمی زبنفشه برگرفت از دشت
وافکند ورا به طرف بستانی
۳
بر بستر وی بتافت خورشیدی
بر مدفن وی چکید بارانی
۴
شد زنده و ریشه داد و ساق آورد
وز ساق دمید سبز پیکانی
۵
بشکفت کبودچشم و نیلیچهر
لاغر تنی و ضعیف ستخوانی
۶
اینسو نگرست، دید بنشسته
بر تخت بنفشهای چو سلطانی
۷
فربه بری و گشاده رخساری
خندان لبی و سپید دندانی
۸
بنهاده به فرق بر مهین تاجی
گسترده به مرز بر تنکخوانی
۹
خم گشت و خجل، بنفشه بری
چون در بر پادشاه دهقانی
۱۰
حیرتزده گشت و گفت کز یک جنس
چون خاسته صعوهای و ترلانی
۱۱
شهری بچه دید خجلت او را
کافتاده بهدست بوستانبانی
۱۲
بوده است نیای من یکی چون تو
زاینگونه به ما سری و سامانی
۱۳
اقلیم و غذا و تربیت، داده است
زاین گونه به ما سری و سامانی
۱۴
تأثیر مربی طبیعی را
بهتر ز من وتو نیست برهانی
تصاویر و صوت

نظرات