ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار

شمارهٔ ۲۸ - در زندان شهربانی

۱

بگرفتم آفتابه که گیرم ره مبال

آژان گرفت راهم و گفتا اجازه نیست

۲

گفتم تو تا اجازه فراز آری از رئیس

من ریده‌ام به خویش‌،‌ بگفتا که چاره چیست

۳

یاران نظر کنید که جز من به روزگار

آن‌کس که بی اجازهٔ دولت نریده کیست

تصاویر و صوت

دیوان اشعار ملک الشعرای بهار (بر اساس نسخه چاپ ۱۳۴۴) - تصویر ۱۱۷۶
عندلیب :

نظرات

user_image
مصطفی گلیاری
۱۳۹۴/۰۷/۱۰ - ۱۱:۳۶:۰۲
آن کس که بی اجازه ی دولت نریده کیستدرست است. وزن شهر مفعول فاعلات مفاعیل فاعلاتاست و اگر ریده باشد وزن و معنی خراب می شود. باید نریده کیست باشد تا خراب نشود.