ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار

شمارهٔ ۳۰ - صفاهان اگر نیست شیراز هست

۱

جهادا فراموش کردی مرا

ولی از تو زین رو دلم تنگ نیست

۲

مدیحی نوشتم به سردار جنگ

که در وزن و معنی کم از سنگ نیست

۳

به پایان آن چامه بُد نکته‌ای

که هر کان نداند به فرهنگ نیست

۴

نفهمید سردار آن نکته را

اگر لر نفهمد سخن‌، ننگ نیست

۵

وگر دید و دانست و ناکرده ماند

مرا با چنان مهتری جنگ نیست

۶

ولی از تو انسانِ دانش‌پژوه

تَجاهُل بدین حد خوش‌آهنگ نیست

۷

که شعرم نفهمیده خوانی به خلق

ازین زشت‌تر در جهان رنگ نیست

۸

به سردار برگو که حکم حکیم

کم از امر سرتیپ و سرهنگ نیست

۹

صفاهان اگر نیست شیراز هست

خدا جهان را جهان تنگ نیست

تصاویر و صوت

دیوان اشعار ملک الشعرای بهار (بر اساس نسخه چاپ ۱۳۴۴) - تصویر ۱۰۸۰
عندلیب :

نظرات

user_image
بهزاد
۱۳۹۹/۱۰/۲۳ - ۰۶:۳۲:۴۶
بهار گرچه نا فهم و رنجیده بودمغول بود و از لر ستم دیده بود.تقدیم به روح ملکوتی ملک الشعرا