ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار

شمارهٔ ۳۵ - شعرو نظم

۱

شعر دانی چیست‌؟ مرواریدی از دریای عقل

شاعر، آن‌ افسون‌گری کاین ‌طرفه‌ مروارید سُفت

۲

صنعت‌ و سجع‌ و قوافی‌ هست‌ نظم‌ و نیست شعر

ای بسا ناظم که نظمش نیست الا حرف مفت

۳

شعر آن باشد که خیزد از دل و جوشد ز لب

باز در دل‌ها نشیند هرکجا گوشی شنفت

۴

ای ‌بسا شاعر که ‌او در عم رخود نظمی نساخت

وی بسا ناظم که ‌او در عمر خود شعری نگفت

تصاویر و صوت

دیوان اشعار ملک الشعرای بهار (بر اساس نسخه چاپ ۱۳۴۴) - تصویر ۱۰۷۷

نظرات

user_image
آرش
۱۳۹۶/۱۲/۲۳ - ۰۷:۳۲:۰۷
این شعر را بهار در جواب قسمتی از قصیده انوری شاعر قرن ششم هجری سروده است .شعر دانی چیست ؟دوری از روی تو حیض الرجال /قابلش گو خواه کیوان باش و خواهی مشتری ... مطلع این قصیده این است . ای برادر بشنوی رمزی ز شعر و شاعری / تا زما ، مشتی گدا ، کس را به مردم نشمری
user_image
حسام عظیمی
۱۳۹۹/۰۲/۲۷ - ۰۷:۴۱:۲۱
عرض ادب.در مصرع اول واژگان "مروارید" و "دریا" اشتباه نگارش شده‌اند.صحیح :"شعر دانی چیست‌، مرواریدی از دریای عقل"