
ملکالشعرا بهار
شمارهٔ ۴۲ - ونیز
۱
شد سیهپوش از غم مرگ صبا بدرالملوک
زین مصیبت ملت اسلام قرمزپوش باد
۲
کرد با نیکان ستیزه تا که شد همدوش مرگ
هرکه با نیکان ستیزد با اجل همدوش باد
۳
عیب پاکان کرد تا خاموش گشت او را زبان
هر زبان کاو عیب پاکان می کند خاموش باد
۴
هرکه بار دوش ملت گشت مانند صبا
بار نعشش رهروان مرگ را بر دوش باد
۵
بدسگال ملک و ملت بود از آن منفور شد
بدسگالان را صدای مرگ او درگوش باد
۶
نفرت ملی نمایان شد به پای نعش او
بر سر این ماجرا ای دوستان سرپوش باد
۷
پتک نفرت خورد زیرا سکه مغشوش بود
پتک نفرت بر سر هر سکه مغشوش باد
۸
بهر تاریخش رقم زد کلک مشکین بهار
از قفای بدسگالان آب راحت نوش باد
تصاویر و صوت

نظرات