ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار

شمارهٔ ۶۵ - اشک غم

۱

حسین دانش آن سرخیل ابرار

که در عالم به دانایی علم شد

۲

درختی سایه گستر بود افسوس

که پیش تندباد مرگ خم شد

۳

ز بنیان ادب رکنی فرو ریخت

ز بستان هنر نخلی قلم شد

۴

دل روشندلان از فرقت وی

قرین حرقت و رنج و الم شد

۵

نپنداری که دانش از میان رفت

وجودش سوی اقلیم عدم شد

۶

نمی آب از یم ایجاد برخاست

تکاپو کرد و آخر سوی یم شد

۷

وجودش‌ با وجود گل قرین کشت

مزاجش با مزاج دهر ضم شد

۸

دلم سوزد به حال اهل تحقیق

که فردی کامل از آن جمع کم شد

۹

به‌مرگ او «‌بهار» اشگ غم افشاند

همان بر تربت پاکش رقم شد

۱۰

بیا تا اشگ غم بر وی فشانیم

که تاریخ وفاتش «‌اشک غم‌» شد

تصاویر و صوت

دیوان اشعار ملک الشعرای بهار (بر اساس نسخه چاپ ۱۳۴۴) - تصویر ۱۱۳۳
عندلیب :

نظرات