ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار

شمارهٔ ۹۵ - مشت پس از جنگ

۱

چون خصم قوی گشت از او دست نگهدار

و آزرده مکن مشت گرامی به حجر بر

۲

بگذار که پیش آیدش از بخت فتوری

آنگه‌ بکنش‌ پوست به‌ یک‌ لمح بصر بر

۳

زان پیش که بدخواه به تو چاشت گذارد

بگذار بر او شام و ممان تا به سحر بر

۴

گویند که نادان را عقل از عقب آید

آنگه که فرو ماند مسکین به خطر بر

۵

بر مردم احمق چو رود سالی گوید

من پار بدم احمق و ماندم به ضرر بر

۶

وین طرفه که هرسال نو این گفته شود نو

تا بگذردش عمر به بوک و به مگر بر

۷

فرصت‌ مده‌ از دست‌ و نگه کن که‌ چه‌ خوش گفت

آن مشت‌زن پیر به فرزانه پسر بر

۸

مشتی که پس از جنگ فرا یاد تو آید

باید زدن آن مشت ز تشویر بسر بر

تصاویر و صوت

دیوان اشعار ملک الشعرای بهار (بر اساس نسخه چاپ ۱۳۴۴) - تصویر ۱۰۹۹
عندلیب :

نظرات