ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار

فقرۀ ۱

این‌پیدا (‌است‌) که‌آذرپاد را فرزند تنی‌زاد نبود، و از آن پس آیستان «‌نیاز و دعا» به یزدان کرد، دیر برنیامد که اذرپاد را فرزندی ببود، هرآینه درست خیمی زرتشت سپینمان را زرتشت نام نهاد، وکفت که برخیز پسرم تا(‌ت‌) فرهنگ برآموزم‌.

۲

شنیدم که دانا نبودش پسر

بنالید زی داور دادگر

۳

به‌زودی یکی خوب فرزند یافت

یکی خوب فرزند دلبند یافت

۴

بفرمود «‌زرتشت‌» نامش پدر

مگرخیم زرتشت گیرد پسر

۵

چو هنگام فرهنگش آمد فراز

بدین گونه فرهنگ او کرد ساز

تصاویر و صوت

نظرات