
ملکالشعرا بهار
بخش ۸۵ - در طبیعت زن
۱
راست خواهی زنان معمایند
پیچ در پیچ و لای بر لایند
۲
زن بود چون پیاز تو در تو
کس ندارد خبر ز باطن او
۳
نیست زن پایبند هیچ اصول
بجز از اصل فاعل و مفعول
۴
خویش را صد قلم بزک کردن
غایتش زادن است و پروردن
۵
در طبیعت طبیعتی ثانی است
کارگاه نتاج انسانی است
۶
زن بهمعنی طبیعتی دگر است
چون طبیعت عنود و کور و کر است
۷
هنرش جلب مایه و زاد است
شغل او امتزاج و ایجاد است
۸
آورد صنعتی که جان دارد
هرچه دارد برای آن دارد
۹
شود از هر جدید و تازه کسل
جز از آن تازه کاو رباید دل
۱۰
دل رباید که افتدش کاری
و افکند طرح جان جانداری
نظرات