ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار

ای مگس!

۱

ای مگس‌، ای دشمن نوع بشر

ای همه از عقرب و افعی بتر

۲

در ره و در خانه و صحرا و باغ

موجب دردسر و موی دماغ

۳

قصهٔ پتیاره و مرگ سیاه

قصهٔ تست ای عدوی کینه‌خواه

۴

تاخته ناگه ز سوی آسمان

آخته بر صحت و امن و امان

۵

آمده بی رخصت و پوزش ز در

بر سر هر مسندی افشانده پر

۶

در شده بی‌رقعهٔ دعوت به خوان

خورده و برخاسته پیش از کسان

۷

وز ره نامردمی و کین و قهر

بر سر هر طعمه‌ای افشانده زهر

۸

رفته سوی مزبله و آلوده‌پای

آمده بر سفرهٔ خلق خدای

۹

ریسته از پرخوری و کرده قی

کرده قی از بهر چه‌، ناخورده می

۱۰

این همه پیش من و تو می‌کند

بر سر و ریش من و تو می‌کند

۱۱

ما و تو بگشوده بر این دیو، در

خانهٔ خود ساخته زیر و زبر

۱۲

لیسد و بوسد لب فرزند ما

چهرهٔ نوباوهٔ دلبند ما

۱۳

بر سر و دست و تن آن بیگناه

سالک و جوش آرد و زخم سیاه

۱۴

حصبه و اسهال ره‌آورد او

هر دلی آزردهٔ یک درد او

۱۵

فتنهٔ بیداری و کابوس خواب

زِر زِر او صیحهٔ دیو عذاب

۱۶

دشمن اندیشه و خصم خیال

مایهٔ نکبت‌، سر وزر و وبال

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
مجید ع
۱۳۹۹/۱۱/۲۶ - ۰۶:۲۵:۵۰
این شعر ذوبحرین است و در دو وزن مفتعلن مفتعلن فاعلنوفاعلاتن فاعلاتن فاعلاتخوانده می شود