
ملکالشعرا بهار
شمارهٔ ۵ - در میگساری
۱
می مخور ور خوری مدام مخور
جز شب آن هم میان شام مخور
۲
عرق ساده به ز کنیاک است
به ز مرفین و جرس و تریاک است
۳
چون ز پنجه شدی به سال فزون
بایدت خورد گندمی افیون
۴
این من از ده طبیب بشنیدم
خود ازو نیز چیزها دیدم
۵
گر تو را نیست حال معده خراب
میتوان خورد گاهگاه شراب
۶
چون بهدست آیدت شراب کهن
همره شام یک دو جام بزن
تصاویر و صوت

نظرات