ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار

شمارهٔ ۷۷ - کل و کلاه

۱

کلی را سر از زخم ناسور بود

ز خارش توانش ز تن دور بود

۲

کنار یکی نهر، خارید سر

کلاهش فتاد اندر آن نهر در

۳

بجنبید و بشتافت بر طرف آب

ولی آب را زو فزون‌ بُد شتاب

۴

کله گه بغلتید و گه شد به اوج

به فرجام گم گشت در زیر موج

۵

چو نومید شد کل ز صید کلاه

برون قاه قاه و درون آه آه

۶

به ‌یاران چنین گفت‌: کاین رشک لاخ

برای سرم بود لختی فراخ

تصاویر و صوت

دیوان اشعار ملک الشعرای بهار (بر اساس نسخه چاپ ۱۳۴۴) - تصویر ۹۸۹

نظرات

user_image
محمد رضا
۱۳۹۴/۱۰/۰۸ - ۰۹:۳۰:۳۲
معنی رشک لاخ که برای کلاه در نظر گرفته شاعر در هیچ فرهنگی یافت نشد و نوشته بودند رشک یعنی حسود و غار وبرای لاخ نوشته شده پسوند مکان مانند سنگلاخ یا دیو لاخ
user_image
شمس شیرازی
۱۳۹۴/۱۰/۰۹ - ۰۸:۳۸:۲۰
محمد رضا گرامی، رشک لاخ است رشک با صدای زیر که تخم شپش را میگویند. مکان و محل شپش و تخم هایش رشک زار