
ملکالشعرا بهار
شمارهٔ ۷۹ - آشتی و جنگ
۱
یکی دوستی را بیازرد سخت
پسآنگهسویقاضیشبردسخت
۲
پس از رنج و بدنامی وگیرودار
چو روز نخستین بدوگشت یار
۳
یکی گفتش ای مرد کارت چه بود
درتن دوستی گیرو دارت چه بود
۴
چرا ز آشتی دست برداشتی
چو بایستیت باز کرد آشتی
۵
بخندید و گفت آشتی نیست این
که جنگ دگر را میانجیست این
تصاویر و صوت

نظرات