
ملکالشعرا بهار
رباعی مستزاد
۱
پروانه و شمع و گل شبی آشفتند
در طرف چمن
۲
وز جور و جفای دهر با هم گفتند
بسیار سخن
۳
شد صبح، نه پروانه به جا بود و نه شمع
ناگاه صبا
۴
بر گل بوزید و هر دو با هم رفتند
من ماندم و من
تصاویر و صوت

نظرات
امیر