
سلطان باهو
شمارهٔ ۱۲
۱
پیش جانان گر بمیرم تا سزاواری مراست
زانکه شیوه دوستی جز دوستان مردن خطاست
۲
یار را باید که خون ریزد به پیش دوستان
تابزیر چشم بیند یار کین یار مراست
۳
غیر هرگز نیست باهُو در جهان جمله که اوست
این حقیقت راس را جز دوستان فهم کراست
نظرات