
سلطان باهو
شمارهٔ ۱۵
۱
مبتلا در عشق گشتم، صبر ما یاران کجاست
سخت بیماریست در جان مرهم جانان کجاست
۲
من ز سوز هجر او خون گریه کردم روز و شب
طاقت دوری ندارم، شاه غمخواران کجاست
۳
از برای دیدن رخ ماه وش دلدار خویش
شوق در جانم بسی آن ماه مشتاقان کجاست
۴
اشتیاق از حد گذشته جانب جانان ما
وصل جانان کی شود آن گلشن شاهان کجاست
۵
ماسوی المحبوب شوقی نیست در جان مرا
گلرخ و سیمین تن و آن نرگس مستان کجاست
۶
این نهال بدن من از تشنگی گشت ست خشک
جوی دهانم خشک گشته، آن ابر باران کجاست
۷
گرد کویش گریه کرده یار بهر یار خویش
لب لسانم خشک گشته بحر بیپایان کجاست
نظرات