
سلطان باهو
شمارهٔ ۲
۱
با جام باده ساقی، فی الصبح مرحبا
بالعین انتظارم، الوصل مرحبا
۲
کس نیست همچو من که اسیر مجستم
محنت بسی کشیدم یا نور مرحبا
۳
در دل خیال وصلت، در راه انتظار
شب و روز بیقرارم محبوب مرحبا
۴
کس نیست یار ما که بنوشد شراب عشق
با ما بده تو باده با جام مرحبا
۵
جان را ز درد دوری غمها بسی رسید
دل و جان فدای بادا مطلوب مرحبا
نظرات
عرشیا غلامی