
سلطان باهو
شمارهٔ ۳
۱
ایا والی معلی کن وفاداران خود ها را
توئی مولی مزکی کن جفا کاران خود ها را
۲
بقرب خویش را هم ده، دل دیوانه ء مارا
مکن بیدل بمهجوری تو غمخواران خود ها را
۳
طبیبان جمله می هستند دوا هرگز نمی دانند
نظر رحمت مداوا کن به بیماران خود ها را
۴
بسی گریم ز شوق تو، بسی نالم ز درد تو
نظر فضلی فراوان کن، به مشتاقان خود ها را
۵
اگر این یار مشتاق است، گدای شب که بیدارست
نباید سخت بیرحمی به درویشان خود ها را
نظرات