
سلطان باهو
شمارهٔ ۳۰
۱
تعالی الله چه زیبا روی دلدار
چو حسنش دیدم و دل گشت گلزار
۲
منور گشت جانم همچو خورشید
هویدا گشت برما جمله اسرار
۳
دلم چون دید آن نور تجلی
معلی گشت با ماشد باقرار
۴
که لا مقصود فی الکونین مارا
هوالله الاحد موجود بس یار
۵
فناشد ماومن خود جمله او ماند
نمانده غیر او شد رنگ رخسار
۶
نماید صورت خود خویش هر دم
به حسن صورت بی مثل در یار
۷
بکن سجده به پیش روی معشوق
تو باهُو باش دائم همچو غمخوار
نظرات