
سلطان باهو
شمارهٔ ۶
۱
من من مگو تو من من، هی هوی گویی ها ها
ها ها و های هی هی، هُو های های ها ها
۲
اسرار کس نداند، این های هوی هی را
واقف کسی نگردد هی هوی های ها ها
۳
شوق دلم نداند، هی هی چه چاره سازم
از خود چرا براندی، هی هوی های ها ها
۴
دانی تو درد دل را، جز تو کسی نداند
جز تو به کس نگویم، هی هوی های ها ها
۵
یاری غزل بخواند، حالش دگر نه داند
لیکن ز در براندی، هی هوی های ها ها
نظرات