
سلطان باهو
شمارهٔ ۷
۱
کارها این مشکل است این کارها
زارها باید دل خود زارها
۲
تا زمین دل نگردد لایقش
کی برآید از گلی گلزارها
۳
دل ز دستم رفت جانم شد خراب
تار زلفش چونکه دیدم مارها
۴
بر مراد کس نه گردد هیچ چیز
تا چه سازند عاشقان بیچارها
۵
یار باید جان فدا خود کرد نیست
غیر جان دادن ندیدم چارها
نظرات