مجیرالدین بیلقانی

مجیرالدین بیلقانی

شمارهٔ ۲

۱

بیا بنشین که دلها بی تو برخاست

دمی با ما دل سنگین بکن راست

۲

من اندیشم که جان بر تو فشانم

مشو از جای، کین اندیشه برجاست

۳

ز تو جورست با ما و غمی نیست

اگر خواهی غرامت نیز بر ماست

۴

دمم دادی و من چون شهد خوردم

ندانم کان چه شوخی وین چه سوداست؟

۵

ز من جان خواستی جان را چه قدرست؟

تو بنشین کز سر جان بر توان خاست

۶

بیفکن سایه بر کارم که بی تو

چو سایه کار من افتاده در پاست

۷

مجیر از عمر، حاصل خواست وصلت

بنامیزد چنان آمد که او خواست

تصاویر و صوت

نظرات