
مجیرالدین بیلقانی
شمارهٔ ۳۲
۱
مهر تو هرگز ز جانم نگسلد
یاد تو هیچ از زبانم نگسلد
۲
از توام بگسست گردون اینت درد
چون کنم تا از جهانم نگسلد؟
۳
هجر بدنام تو هم نیک است اگر
از جهان نام و نشانم نگسلد
۴
غرقهام در خون وزین بدتر شوم
گر سرشگ از دیدگانم نگسلد
۵
وصل خود پیوند جانم کن مگر
رشتهٔ یکتای جانم نگسلد
۶
اندرین میدان که دانی با غمت
میدوانم گر عنانم نگسلد
۷
صبر من هر روز گوید کای مجیر!
بگسلم زنجیر و دانم نگسلد
نظرات