
مجیرالدین بیلقانی
شمارهٔ ۳۶
۱
با که گشایم نفس کاهل صفایی نماند؟
در همه روی زمین بسته گشایی نماند
۲
بر چمن روزگار پی چه نهم کاندرو؟
نوش نهالی نرست مهر گیایی نماند
۳
قافله خرمی زان سوی عالم گذشت
وز پی واماندگان بانگ درایی نماند
۴
دل طلب یار کرد باز بترکش گرفت
دید که در هیچ کس هیچ وفایی نماند
۵
بر سر کوی جهان انس مگیر ای مجیر!
کز همه دل خستگان جنس تو جایی نماند
نظرات